نوشته‌ها
نوشته‌های مرتضی ممیز
مرتضی ممیز از نگاه دیگران
اعلان، پلاکات، آفیش، پوسترسینمایی و عاقبت کار
در ظرافت و زیرکی اشارات
سهراب به یاد ماندنی است
مقبولیت گرافیک مدرن
نشانی
سواد بصری
راه و رسم واقعی طراحی صحنه
درکنار طراحی گرافیک
در این سوی مصور کردن
در جستجوی شیوه های نوشتن مناسب نام هر فیلم
خاموشی دریا
بررسی کوتاه تاریخچه‌ی اعلان در ایران
بررسی آثار استاد ابوالحسن صدیقی
آفتاب آمد دلیل آفتاب

اعلان، پلاکات، آفیش، پوسترسینمایی و عاقبت کار

اعلان یا پوستر سینمایی گرچه مدت زیادی نیست که توجه عموم را به خود جلب کرده است اما سابقه زیادی در جامعه ما دارد. در واقع بیش از شصت سال است که در کشور ما و به طور دقیق تر در تهران برای فیلم های سینمایی طراحی اعلان و یا پوستر انجام می گیرد.

ابتدای کار مربوط به فعالیت های دو برادر مهاجر ارمنی به نام موشخ و ناپلئون سروری و یک مهاجر سوئدی به نام فردریک تالبرگ است که دو نفر اول در سال ۱۳۰۷ و دیگری یک سال بعد، در سال ۱۳۰۸ به ایران و تهران مهاجرت و هر یک برای خود آتلیه و کارگاهی بر پا کردند. فعالیت برادران سروری در زمینه تهیه و طراحی تصاویر، نشانه و علامت، اعلان و آگهی تبلیغاتی، تابلو سازی، کلیشه و مهر لاستیک بود و ایشان بودند که بعدا اولین اعلان های سینمایی را طراحی و نقاشی کردند. طرز کار آن ها در مورد اعلان های سینمایی به دو شکل بود یا برای سر در سینماها بر روی پارچه یا مقوا پوسترهایی را طراحی و نقاشی می کردند و یا کلیشه های راحکاکی و روی کاغذ چاپ و تکثیر می کردند.

ظاهرا برادران سروری سابقه بیشتری در این کار  داشته اند و شاید قبل از مهاجرت به ایران در ارمنستان و یا جای دیگری دارای کارگاه بوده اند، زیرا کارگاه ایشان نشانه ای داشت که از یک دایره سیاه که در داخل آن مشعل و کتابی به صورت نگاتیف نقش بسته بود تشکیل شده بود و در دو طرف دسته مشعل تاریخ ۱۹۱۰ حک گردیده بود.

اما کار تالبرگ به شکل دیگری با سینما مربوط می شد. او اسلاید های دستی تهیه می کرد و به وسیله شیشه های پزیتیف عکاسی و یا به صورت طراحی مستقیم  روی شیشه، شب ها آن ها را بر پرده ای که بر سر کوچه برلن در خیابان لاله زار آویخته بود، پروژکسیون می کرد. همین طریقه بعدها در سینماها هم رواج پیدا کرد و نزدیک به سی سال، قبل از نمایش فیلم ها، اسلایدهای تبلیغاتی نمایش داده می شد شیوه ای که هم اکنون هم در اروپا و آمریکا رواج دارد.

عنوان پلاکات که کلمه آلمانی اعلان است نیز به وسیله این طراحان در ایران مطرح و باب شد و سالیان درازی پوسترهای سینمایی سر در سینماها به عنوان پلاکات سینمایی شناخته می شد بعد کلمه پلاکات به پلاکارد تبدیل شد که این هم معنی اعلان را می دهد و در خارج به صورت تابلویی ست که بر دسته ای چوبی نصب می شود و در تظاهرات سیاسی و یا به منظور های تبلیغاتی مورد استفاده قرار می گیرد.

علاوه بر کلمه پلاکات کلمه فرانسوی آفیش هم که به معنی اعلان است به وسیله دانشکده هنرهای زیبای دانشکده تهران و فارغ التحصیلان آن مدت ها رواج پیدا کرد. دلیل این امر وجود معلمان فرانسوی و یا معلمان ایرانی بود که در فرانسه تحصیل کرده بودند و طبیعتا اصطلاحات فرانسه را در حرفه خود به کار می بردند. اما کلمه انگلیسی پوستر حدودا از سال های ۱۳۴۵ به بعد در تهران معمول شد که مروجان آن هم بالطبع  فارغ التحصیلان ایرانی از آمریکا و انگلیس و غیره بودند و تا امروز این کلمه هم چنان رواج دارد. این کلمه در ایران معمولا به اعلان هایی با قطع کوچک گفته می شود و حتی در نظر عده ای پوسترهای بزرگ سر در سینما، اختصاصا پلاکات و یا پلاکارد نام دارد و فقط پوسترهای کوچک را پوستر می نامند و بدتر از این، تلفظ پوستر گاهی به پوست تر تبدیل می شود. ما در زبان خودمان کلمه اعلان را داریم. زمانی طراحان اصرار داشتند پوستر را اعلان دیواری بنامند تا با اعلانات کوچک در مطبوعات اشتباه نشود. کلمه فارسی اعلان، آگهی است که کلمه زیبایی هم هست و روی اعلان هایی که در مطبوعات و نشریات چاپ می شود جا افتاده، به هر حال می توان به دلیل همین جا افتادگی، اعلان های روزنامه و مجله و غیره را آگهی و پوسترها را همان اعلان نامید تا کلمه اضافی دیوار ایجاد جر و بحث های بیهوده نکند. ولی به هر حال رواج این لغات گوناگون خارجی نکته جالبی را نشان می دهد و آن استفاده روزافزون پوستر به عنوان وسیله تبلیغاتی است و نیز نقش موثری که در ارتباطات اجتماعی ما پیدا کرده است. اما واقعیت آن است که پلاکات، آفیش و یا پوستر در جامعه ما سابقه ای بسیار بیشتر از شصت سال دارد و شاید بتوان گفت این سابقه نزدیک به یک قرن و نیم هم می رسد. از قدیم نوعی صفحات بزرگ رواج داشته و دارد که مضامین مذهبی و اخلاقی را روی آن ها طراحی، نقاشی و خطاطی می کنند. این صفحات در ابتدا به صورت اصلی و اوریژینال تکثیر می شده است و بعد با ظهور چاپ سنگی، آن ها را با این وسیله چاپ و به فروش می رسانند. دو نمونه از این اوراق، یکی تصویر حضرت عباس است که با شیوه ای بومی و زیبا طراحی و خطاطی کرده اند و امضای طراح آن به نام میرزاابراهیم و فرمایش شاطر محمد علی خراسانی در زیر پاهای اسب نمایان است و نمونه ی دیگر، نوعی طراحی معمول و رایج است که با اسامی مقدس پنج تن و آیات قرآنی به طرزی جالب تزیین و طراحی و خوشنویسی می شود. این طرح ها هر دو دقیقا عملکرد پوسترهای اجتماعی و فرهنگی امروزی را دارد که شکل های گوناگون خارجی آن هم چاپ و فروخته می شود. اما حرفه طراحی اعلان سینمایی در ایران بعد از برادران سروری هم تا مدت ها هم چنان در حیطه تخصص و تسلط طراحان ارمنی تهرانی بود که ادامه دهندگان کار برادران سروری بودند و به امور دیگر سینما چون طراحی صحنه و غیره هم می پرداختند ، این افراد شاگردان ایشان بودند و اسامی آن ها را در سال ۱۳۵۴ از مرحوم موشخ سروری پرسیده بودم که امروز متاسفانه فراموش کرده ام و امیدوارم کسی آن ها را به من و یا به مجله فیلم تذکر دهد. به دنبال ایشان دو نقاش دیگر ارمنی آمدند به نام های هایک اجاقیان و میشاگراگوسیان که به خصوص کارهای اجاقیان طی دهه ۳۰  از قوت و شهرت خوبی برخوردار بود و پلاکاتهای بزرگی را که برای سر در سینماها نقاشی می کرد به آسانی چشم ها را خیره می کرد.

سپس محسن دولو اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ با طراحی پوستر و اعلان هایی به قطع ۷۰ * ۵۰ سانتی متر کار تازه ای را در این زمینه عرضه کرد. تا آن زمان طراحی و چاپ اعلان برای فیلم و سینما در ایران چندان معمول نبود و سینماها از اعلان ها خارجی در حد محدود و آن هم برای داخل ویترین ها و راهروهای خود استفاده می کردند و با چسباندن تکه کاغذی بر روی کلمات خارجی پوستر ها که ترجمه به فارسی اعلان ها روی آن نوشته شده بود، احتیاجات محدود خود را رفع می کردند. دولو علاوه بر طراحی این پوسترها گهگاه به طراحی و نقاشی اعلان های بزرگ سر در سینما ها نیز می پرداخت و ویژگی کار او در این بود که نام فیلم را علاوه بر فارسی به زبان اصلی آن نیز می نوشت و به کار خود جنبه ای فرنگی می داد. سپس مسعود بهنام به رقابت با دولو برخاست و علی اکبر صادقی نیز در این زمینه و به خصوص در طراحی و نقاشی پلاکات های سر در سینماها کار کرد.

حرکت و تحول بعدی را احمد مسعودی و آتلیه پرکار او طی سال های ۵۰ به وجود آورد و تا مدت ها یکه تاز میدان بود. مسعودی نقاشی روی بوم را برای اعلان های بزرگ سر در سینما به چاپ آن ها در همان قطع های بزرگ تبدیل کرد.

بدین معنی که پوستر سر در را در قطعی کوچک نقاشی و طراحی می کرد و بعد به وسیله چاپ سیلک آن را در قطع دو در پنج متر برای سر در سینما بزرگ و چاپ می نمود. این نوع اعلان ها بیشتر به خاطر رواج و تولید عمده فیلم های فارسی بود که احتیاج به تعداد زیادی پلاکات برای سر در سینماهای متعدد چه در تهران و چه در شهرستان ها داشت و بدین ترتیب مسعودی اولین طراحی بود که کارش در قطع و ابعاد بزرگ سر در سینما ها چاپ و تکثیر گردید.

در کارگاه مسعودی طراحان جوانی کار می کردند که بعدا هر یک در کار خود به مهارت و اشتهار رسیدند و میان دار کار شدند ایشان عبارتند از محمود زرین قلم، پرویز ایزدپناه و بالاخره محمدعلی حدت که این روزها جزو فعالترین طراحان اعلان سینمایی است اما علاوه بر طراحان نامبرده، عده دیگری هم بودند که هم زمان با فعالیت دولو و مسعودی به کار طراحی و نقاشی پوستر سینمایی و فقط در زمینه قطع بزرگ سر در سینماها مشغول بوده و دارای امضاء و نام حرفه ای بودند. ایشان عبارتند از داداشی و برادرانش که در پاساژ القانیان کار می کردند و آن جا را حدودا به راسته پلاکات سازها تبدیل کرده بودند  ژرژ سیمونیان که نقاش و طراح آژانس های تبلیغاتی بود و یکی دو پوستر به صورت هاشور کار کرد و نیز محمد رضا باطنی ، ظهوری ، علیزاده ، شقاقی و شیوا.

اولین پلاکات و اعلان هایی که من طراحی کردم مربوط است به فیلم تارعنکبوت ساخته میر صمدزاده که در سال ۱۳۴۱ در قطع بزرگ سر در سینما و قطع های کوچک معمول، که شلوغی و رنگ و وارنگی سایر پوسترها را نداشت. پلاکات بزرگ فقط تحریر بزرگ بازیگر فیلم با پیراهن یک دست قرمز بود که بر تمام سطح پنج متر عرض پوستر دراز کشیده و لم داده بود و نام و اسامی در دو ردیف بالا و پایین پلاکات لی آوت شده بودند. در پوسترهای کوچک همین ایده با اضافه کردن یکی دو صحنه ی فیلم طراحی شده بود.

سفارش دهنده کل دستمزد طراحی و چاپ و نقش را خورد و پرداخت نکرد و سبب شد تا مدت ها از ادامه این کار صرف نظر کنم.

چند سال بعد عباس کیارستمی به تجربه نقاشی و طراحی پلاکات پرداخت و کار تازه ای که او کرد عبارت بود از بزرگ کردن و آگراندیسمان عکس ترام دار صورت بازیگر فیلم و این تکنیکی بود که تا آن روز کسی انجام نداده بود. بعد او پوستر فیلم قیصر را طراحی کرد که در زمان خود قدمی به طرف شیوه ای دیگر بود در سال ۱۳۵۰ دوباره من به طرف طراحی پوستر سینمایی کشیده شدم و اعلان های متعدد فیلم بلوچ را ساختم که می توان آن را شکل گیری طراحی پوستر سینمایی در کشورمان دانست و از آن زمان تاکنون هم چنان در همین خط بیش از هفتاد پوستر و اعلان برای سینما و جشنواره سینمایی طراحی کرده ام که جز در دو مورد آن، بقیه چاپ شده اند. بعضی از این اعلان ها اولین پوسترهای سینمایی ایرانی هستند که در خارج از کشور چه همراه نمایش فیلم و چه در نمایشگاه ها و جشنواره ها و چه در کتب و نشریات گرافیکی معرفی و مطرح شده اند.

بعد فرشید مثقالی برای فیلم گاو پوستری طراحی کرد و هم چنین آیدین آغداشلو روی یکی دو پوستر دیگر کار کرد و بدین ترتیب شیوه ی دیگر رسما به وجود آمد و از این زمان گروه دیگری از طراحان اعلان های سینمایی به شیوه ای غیر از شیوه معمول و مشهور همیشگی شروع به طراحی کردند. بدین ترتیب توجه علاقه مندان به کار طراحی پوستر سینمایی جلب و طراحی پوستر به مثابه کاری هنرمندانه در محافل مرتبط به سینما و هنر شناخته شد.

از سال ۱۳۴۹ به بعد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به تولید فیلم های کوتاه زنده و انیمیشن پرداخت و در زمینه طراحی پوستر دست به کار تازه ای زد. این کانون زیر نظر فرشید مثقالی برای هر یک از فیلم های کوتاه خود پوستری را نیز طراحی و منتشر کرد. طراحان این اعلان ها، در درجه اول خود مثقالی و بعدا نورالدین زرین کلک، علی اکبر صادقی، مصطفی اوجی، ابراهیم حقیقی، بهرام خائف، محمدرضا دادگر و و هوشنگ محمدیان بودند که سعی می کردند آزاد و خارج از قید و معیارهای معمول در جامعه، پوسترهای جالبی را طراحی کنند. از این عده ابراهیم حقیقی، محمدرضا دادگر وبعدا پرویز محلاتی بعد از انقلاب پوسترهای دیگری برای سینمای حرفه ای طراحی کرده و می کنند.

کارهای علی اکبر صادقی در این دوره از ویژگی  خاصی برخوردار بود. او اولین کسی است که پوسترهایی با حال و هوای سنتی ایران برای فیلم ساخته است. با برپایی جشنواره های متعدد در دهه پنجاه، عده دیگری از طراحان گرافیک به جمع طراحان پوستر اضافه شدند و نمونه هایی برای جشنواره های فیلم و یا فیلم های سینمایی طراحی کردند. ایشان عبارتند از صادق بریرانی، قباد شیوا، فوزی حسن تهرانی و حمید نوروزی.

بعد از انقلاب، نسل جدیدی از طراحان به جمع طراحان پوستر سینمایی پیوستند که عبارتند از: امیر ثباتی، محمود سید محمودی، مسعود دشتبان، علی خسروی، منوچهر عبدالله زاده، حسین خسروجردی، فرح اصولی، لیلا فقیهی، مجید اخوان، محمد علی کشاورز، احد یاری، سعید بطحائی و منوچهر درفشیه که یکی دو تن از ایشان کاری برای جشنواره های سینمایی انجام دادند و بقیه مستقیما به کار طراحی پوستر و اعلان برای فیلم های حرفه ای پرداختند.

طبیعی است که طراحان یاد شده همه ی طراحان اعلان و پوستر در جامعه ما نیستند بلکه عده دیگری هم هستند که در زمینه های تجارتی، فرهنگی و اجتماعی پوسترهای زیبایی را طرحی کرده و مطرح نموده اند به خصوص در زمینه تئاتر – که خود موضوع مقاله دیگری می تواند باشد – که آن هم سابقه ای طولانی دارد می توان برای آن تاریخچه ای از زمان آگهی های تئاتر های خیابان لاله زار در نظر گرفت این طراحی ها با تئاترهای دولتی دهه چهل به خصوص تئاتر بیست و پنج شهریور سابق و تئاتر شهر ادامه یافت و سپس همراه جشنواره های تئاتر به بعد از انقلاب کشیده شد و در این زمان عمومیت بیشتری یافت. متاسفانه مدارک اینجانب در این مورد چندان کامل نیست ولی می دانم علاقه مندانی هستند که عاشقانه مجموعه های جالبی در زمینه پوستر و اعلان تئاتر جمع اوری کرده اند و امیدوارم روزی ایشان اقدام به نوشتن مقاله ای در این مورد بکنند. از زمان تشکیل وایجاد تالار ایران در سال ۱۳۴۴ تا بعد از انقلاب نمایشگاه های گوناگونی از پوسترهای سینمایی خارجی و ایرانی و بخصوص از اعلان های اروپای شرقی و خاصه لهستان در تهران توسط اینجانب و با دیگر علاقه مندان برپا شد که خود در تبلیغ و پیشرفت و شناساندن طرز و بیان تصویری درست پوستر سینمایی کمک بسیاری کرد. علی الخصوص نمایشگاه اعلان های سینمایی پنجمین جشنواره سینمایی فجر که اولین و تنها نمایشگاه رسمی و دولتی در این زمینه بود، نمایشگر آغازی در یک سیاستگذاری فرهنگی است و می تواند با یک برنامه ریزی دقیق تر و گستردگی بیشتر موجب تحولات مفیدی در این زمینه شود.

همان طور که اشاره شد، پوستر های سینمایی طراحی شده در ایران را می توان به دو شیوه ی دیدگاهی و سلیقه ی اجرایی تقسیم کرد هر چند که هر دو دیدگاه و هر دو سلیقه متاثر از شیوه های فرنگی بوده است که به این نکته نیز نمی توان ایراد گرفت زیرا:

• سابقه و سنت چنین سفارشاتی در بطن جامعه ما وجود نداشته و شناخت این رشته از حرفه گرافیک با فیلم های خارجی وارد ایران شده است.

• همان طور که در بالا ذکر شد اولین فیلم ها و اعلان های آن ها که به ایران آمد خارجی بودند و علی رغم سابقه ممتد هنرهای نمایشی ما، چنین راه و رسم تبلیغی برای تئاتر ها و نمایش های سنتی ما وجود نداشته تا نمونه و الگوی کارهای بعدی قرار گیرد.

• اولین تجربیات طراحی اعلان به شیوه امروزی توسط چند طراح مهاجر انجام شده که طبیعتا خود متاثر از شیوه های روز اروپا بوده اند به هر حال دو شیوه متمایز در پوسترهای ایرانی عبارتند از:‌

الف) طرز برخورد با موضوع که به طریق ترکیبی از ارائه تصاویر گوناگون از صحنه های فیلم است و به شکلی کاملا واقع گرایانه و طبیعی طراحی و نقاشی شده است.

ب) طرز برخورد با موضوع که به طریق انتخاب و طراحی نقشی سمبولیک است و نمایشگر محتوا و حال و هوای مضمون فیلم است و با اجراهای متنوع از تکنیک های گوناگون گرافیکی چون نقاشی؛ عکاسی و غیره ساخته شده و قوانین فنی لی آوت و بیان خاص تصویری پوستر در آن اکثرا رعایت شده است. البته در هر دو شیوه شخصی ایشان می شود، اما هر دو شیوه دارای محاسن و معایبی است.

شیوه اول به دلیل سابقه ای طولانی و آشنا از یک طرف و به دلیل اجرایی واقع گرایانه و اکثرا ماهرانه طرح ها و تصاویر از طرف دیگر، با عادت عمومی جامعه نزدیک تر است و آسان تر جلب توجه تماشاگر را می نماید. معایب این شیوه عبارت است از:

• یکنواختی شیوه اجرایی  تکنیکی و ترکیب و کمپوزیسیون تصاویر و رنگ ها طی بیش از سی واندی سال.

• عدم آشنایی به فن لی آوت چه در ترکیب تصاویر و چه در ترکیب و جاسازی به جای نوشته ها و حروف

• عدم آشنایی با بیان تصویری ویژه پوستر و عدم استفاده درست از قوت و ضعف دادن به موضوعات مطروحه در پوستر

• عدم آشنایی با طراحی و بیان تصویری حروف برای ایجاد ویژگی های عناوین و نمایش فضای درست آن ها با موضوع

این عیوب سبب می شود که پوستر های این شیوه در واقع شکل تابلوی نقاشی ای را پیدا کند که با اضافه کردن مقداری حروف در خدمت موضوع سفرش قرار گرفته باشد در حالی که اگر به نمونه های مشابه خارجی آن دقت کنیم، می بینیم که در هر یک از آن ها ترکیب و جاسازی تصاویر و حروف، مختص آن اعلان و سفارش بوده و برای نام فیلم طراحی ویژه ای شده که نمایشگر روحیه فیلم است و سایر اسامی و نوشته ها صرفا در جا و فضاهای خالی پوستر نوشته نشده است بلکه کلا به عنوان یکی از عناصر تصویری اعلان به حساب آمده و طرز لی آوت و چیدن آن در اعلان با فکر و هدف خاصی انجام شده تا به مضمون تصویری آن کمک کند و رنگ های پوستر نیز با دقت و با توجه به مفهوم روانشناسانه آن انتخاب شده است و گاه علی رغم تعدد رنگ ها، طوری دسته بندی و جاسازی شده اند که به نظر شلوغ و متنوع نمی ایند و بدین ترتیب باعث اغتشاش ذهنی تماشاگر نمی شوند.

آفیشال بودن رنگ ها و فرم ها یکی از عوامل اصلی جذابیت کار و ویژگی بیان تصویری پوستر و جلب کردن توجه مردم است. در غیر این صورت اعلان و پوستر کارایی واقعی خود را از دست می دهد و به صورت خرج و هزینه ای زائد در می آید. اغراق و یا پرده پوشی های تبلیغاتی نیز درجمعی از آثار این شیوه وجود دارد که به تدریج از جهت تبلیغات و جلب اعتماد تماشاگر به پوسترهای این گروه لطمه زده است. لطمه دیگر اشاعه آسان پسندی در این اعلان ها توسط طراح در درجه اولو خواسته و عادت سفارش دهنده در مرحله بعدی است که این امر نیز به ضرر کار تبلیغات به طور کلی و اعتماد مردم و نهایتا کوشش و خلاقیت خود طراح تمام می شود و باعث می گردد که اکثر طراحان این شیوه کمتر به فکر شگردهای هنرمندانه باشند و خود نیز باور کنند که بیشتر یک صنعتگر هستند تا طراح و هنرمند.

در شیوه دوم ، محاسن کار عبارتند از:

• کوشش در تکراری نشدن طرح و فکر

• استفاده درست از بیان تصویری ویژه پوستر و اعلان

• هماهنگی شکل ها و رنگ ها با حال و هوای موضوع فیلم

• استفاده نسبی درست از فنون آکادمیک در ترکیب بندی شکل ها

عیوب آن ها عبارتند از:

• فرمالیستی بودن دید و ذهن طراح

• عدم آشنایی کافی با فرهنگ و کیفیات روحی تماشاگر

• عدم مهارت اجرایی طراح به خصوص در زمینه نقاشی و ساخت و ساز طبیعی تصاویر

• عدم سلیقه درست در لی آوت و طراحی حروف.

نکته جالب توجه در این است که در مورد اعلان های سینمایی شیوه اول، با اقبال عمومی مواجه شده است اما در زمینه های غیر سینمایی مانند اعلان های تجارتی – فرهنگی و اجتماعی پوسترهای شیوه دوم مورد استقبال قرار می گیرند. این نکته می تواند نشانگر این موضوع باشد که سلیقه و دلخواه تماشاگر آن طور که سفارش دهنده به صورت فرمولی مشخص و معین کرده، نیست بلکه عادت مردم به این شیوه در پوسترهای سینمایی است که سبب ترجیح دادن آن می گردد. پس می توان در هر موقع سلیقه و عادت مصرف کننده را عوض کرد همان طور که در همه جای دنیا موج های تبلیغاتی همیشه بدین کار مشغولند و این شیوه ای است که می توان از آن نتایج بسیار مثبت فرهنگی نیز گرفت.

و نکته جالب دیگر آن که در اثر توجه و سیاست گذاری جدیدی که بعد از انقلاب مطرح شده و آن باب شدن طراحی اعلان به شیوه فوق الذکر برای اغلب فیلم هاست طراحان هر دو شیوه تحت تاثیر روش های یکدیگر گام های تازه ای برای به وجود آوردن شیوه سومی برداشته اند که بر خلاف ظاهر هوشمندانه آن، عیوب بزرگ دیگری را می تواند ایجاد کند. بدین معنی که صرفا گرایش به ساخت و ساز تصاویر شیوه اول مشکل عمده ای را حل نمی کند بلکه مد و سلیقه آسان پسندان را بیشتر و در واقع بدتر رواج می دهد . مسئله ساخت شباهت تصاویر را می توان با شگردهای هنرمندانه متعدد گرافیکی مطرح کرد و از طریق می توان به فوت و فن های جدیدی نیز دست یافت. از طرف دیگر گرایش به خلاصه سازی شیوه دوم نیز اگر با دقت و آشنایی فنی نباشد سبب بی سرو ته شدن بیشتر ترکیب بندی اعلان و پوستر می شود. اما بر عکس تاثیرپذیری در جهت توجه به محاسن اجرایی و گرافیکی یکدیگر و رفع معایب خود برای دستیابی به بیان تصویری درست پوستر شاید در بهتر کردنو ایجاد رابطه و جلب تماشاگر توفیق زیادتری داشته باشد. اما عیب اصلی دیگر کار، توقع آسان پسند سفارش دهنده و نداشتن حس مسئولیت حرفه ای و رفع حل مشکلات آن نزد طراحان است. هم سفارش دهنده و هم طراح به حرفه خود جدی نگاه و برخورد نمی کنند و برایشان، کارشان جنبه نوعی گذران و استفاده های مقطعی مالی دارد. انگار، هیچ یک تا آخر به چنین حرفه ای ادامه نخواهند دادو  منتظر زمان و موقعیتی هستند که کارو شغل اساسی دیگری به دست آورده و باقی عمر را با آن ادامه دهند. لذا هیچ یک اهل برنامه ریزی و صاف کردن جاده آینده حرفه و ایجاد تشکیلات و مقررات لازمه امنیت و دوام آن نیستند و فقطه به فکر حل آنی و روزمره مشکلات و خلاص شدن موقتی از آن هستند.

ایشان اگر کمی به خود آینده و به همکاران قدیمی تر خود نگاه کنند متوجه خواهند شد که عده بسیار انگشت شماری ظاهرا توانسته اند در پیری با موفقیت از این حرفه کنار بروند. عدم توفیق عمومی در چنین حرفه هایی فقط ناشی از سطحی نگری و سهل انگاری های اهالی آن حرفه است و این شغل را بدون امنیت و عاقبت کرده است آینده نگری های منسجم و دوراندیشانه و قوام مقررات و قوانین حرفه ای حتی سبب می شود که دولت و جامعه نیز نسبت به این حرفه احساس مسئولیت نماید و شغل و اهالی شغل را به رسمیت و امنیت حرفه ای بشناسد و حمایت های لازمه را شامل آن ها کند. چسبیدن به شرایط موقتی روز به ناچار نتیجه ای جز سستی بیشتر و بی سر و سامانی این حرفه ندارد. در تمام دنیا مشاغل و اهالی شغل هستند که سلیقه سازی می کنند نه مردم و مصرف کنندگان که البته دلیل طبیعی آن داشتن مهارت و تخصص و ادامه کار در این حرفه است.

در حرفه طراحی و به طور کل مشاغل هنری کسانی توانسته اند فضای تازه و تحول ایجاد کنند که دارای شور و شیدایی نام و حرفه بوده اند و بالطبع در نگاه چنین کسانی، حرفه شان تنها محل درآمد و راه گذران معاش نبوده است. در غیر این صورت سهل انگاری ها سبب می شود که این حرفه صرفا کاری ذوقی و فانتزی محسوب گردد و نهایتا به بی اعتباری و بی اتکایی اجتماعی منتهی شود.

مشاغل اساسی و مورد احترام آن هایی هستند که در چارچوبی مشخص و مدون و دارای حساب و کتابی روشن باشند متاسفانه چه در سینما و چه در گرافیک و چه در تمام مشاغل فرهنگی و هنری دیگر چنین وضع و چارچوبی وجود ندارد و این نقیصه فقط ناشی از سهل انگاری و عدم درایت حرفه ای در مسایل شغلی است و طبیعی است کمک ها و حمایت های دولتی و دیگر مساعدت ها که آن هم به دلیل تلاش بعضی از افراد علاقمندان داخل حرفه به وجود می آید اکثر بی دوام و بی محتوا می گردد.

ما در کشورمان انواع سازمان ها، مدارس عالی و کانون های هنری و حرفه ای را داریم که عملکرد آن ها اغلب مقطعی و ظاهرسازانه است و این ها نشانگر عدم درایت حرفه ای و کم بها دادن به خود است. فقط هنگامی می توان در خلاف این جهت عمل کرد و در طریق مثبتی پیش رفت که اهالی این مشاغل دارای روشن بینی و پختگی و دوراندیشی تجربی شوند و طبیعی است رسیدن به چنین حد و هدفی، ساده و آسان و در کوتاه مدت میسر نیست درایت می خواهد و مرد کهن.

کتاب حرف‌های تجربه / مجموعه مقالات مرتضی ممیز از ۱۳۴۵ تا ۱۳۸۲
انتشارات دید / ۱۳۸۲